
قاسم انوار
شمارهٔ ۳۱۵
۱
ساقیا،نور صبح روی نمود
باده در جام کن به نغمه عود
۲
گر دهد درد سر توان کردن
محتسب را بجرعه ای خشنود
۳
چون نمود آن نگار روی بمن
من چه گویم مرا چه روی نمود؟
۴
دین ارباب عقل دانش و خیر
مذهب اهل عشق محو وجود
۵
بنعیم جهان فرو ناید
سر رندان عاقبت محمود
۶
زاهدان مست ورد و اورادند
عاشقان در شهود مست ودود
۷
چون دویی از میانه بردارند
جز یکی نیست شاهد و مشهود
۸
آه ازین واعظان خانه سیاه!
داد ازین صوفیان جامه کبود!
۹
چشم او قصد جان قاسم کرد
یاد مستان که داد باز سرود؟
تصاویر و صوت

نظرات