قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۳۲۹

۱

هرکجا می گذرد دوست، فغان خواهد بود

خاطر اندر پی آن سرو روان خواهد بود

۲

چیست این نور تجلی که جهان را بگرفت؟

اول و عاقبت کار همان خواهد بود

۳

سر ببازم به هوای تو که مسکین توام

عاقبت مصلحت کار در آن خواهد بود

۴

دل اگر روی ترا باز نبیند هیهات!

دایما نعره زنان جامه دران خواهد بود

۵

دین و دنیا به غم عشق تو دادم بر باد

هر چه آید، اگرم سود و زیان خواهد بود

۶

ورد جانم صفت قامت و بالای شماست

دل چنین باشد، تا جان و جهان خواهد بود

۷

در مقامی که حدیث می و معشوق نرفت

تا ابد پایگه گاو و خران خواهد بود

۸

عاشقان، نوبت ایمان و شهادت آمد

این هم از دولت آن پیر مغان خواهد بود

۹

عشق می گفت که: قاسم بچه کارست؟ دریغ

خبر خیر، که خاطر نگران خواهد بود

تصاویر و صوت

نظرات