قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۳۴۳

۱

بانگ مستان خرابات فنا می آید

راست بشنو،ز سر صدق صفا می آید

۲

دل ما زنده شد از نکهت باد سحری

بوی یوسف زدم باد صبامی آید

۳

روی بر خاک نهم، جامه درانم از شوق

آن زمان کان شه بی روی و ریا می آید

۴

هرکسی بر سر کوی تو زمستی آیند

جان ما از سر تسلیم و رضا می آید

۵

دید بیمار فراقیم و شفا می طلبیم

بر سر آن یار گرامی بشفا می آید

۶

یار با این دل شوریده چه طالع دارد

که بلاها همه بر جانب ما می آید؟

۷

هله!ای قاسم بیدل،ببلا تن در ده

هر چه آید همه از پیش خدا می آید

تصاویر و صوت

نظرات