قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۳۸۷

۱

چو نازنین جهانی بحسن خویش بناز

که پیش ناز تو میرم بصد هزار نیاز

۲

دلم غریب هوای دیار تست، بیا

دمی بحال غریب دیار خود پرداز

۳

گرم بروضه صدر جنان برند چه سود؟

که دل بجانب کوی تو می کند پرواز

۴

ز چشم مست تو مستم، که اهل صومعه را

درید پرده تقوی بغمزه غماز

۵

چو شمع آتش عشقست در دلم، لیکن

بذکر و فکر توام در میان سوز و گداز

۶

بنور دیده محمود می توان دیدن

اشعه لمعات جمال حسن ایاز

۷

بگفتم: از غم عشق تو سوختم، چه کنم؟

بخنده گفت که: قاسم، برو بسوز و بساز

تصاویر و صوت

نظرات