قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۳۹

۱

ای از جمال روی تو تابنده آفتاب

وز آفتاب روی تو خورشید در حجاب

۲

اندر میان پرده عزت نشسته ای

در آرزوی روی تو مردند شیخ و شاب

۳

تا در هوای عشق تو رقصان چو گرد شد

مرغ دلم رمید ز سودای خاک و آب

۴

تو آفتاب حسنی و ما سایه توایم

ای آفتاب حسن ازین سایه رو متاب

۵

فریاد دور باش برآمد ز هر طرف

جان از در تو دور نگردد بهیچ باب

۶

گویی که: عاشقان نرسیدند در وصال

چون از تو شد حجاب چه گوییم در عتاب؟

۷

ما قبله جمال تو جوئیم جاودان

چون «الصلوة » یار خطابیست مستطاب

۸

گویند: منکری سوی دوزخ روانه شد

گفتند عاشقان که: «ذهاب بلا ایاب »

۹

ما بنده توایم، چه بیم از امید و بیم؟

ما عاشق توایم، اگر عفو، اگر عقاب

۱۰

عالم چو قشر آمد و عاشق لباب اوست

گر عاشق لبیبی واقف شو از لباب

۱۱

تیره است وقت ما، که ندیدیم باده ای

قاسم، زخم یار طلب کن شراب ناب

تصاویر و صوت

کلیات قاسم انوار به کوشش سعید نفیسی - قاسم انوار - تصویر ۱۴۰

نظرات