قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۴۲۹

۱

بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم

بریدم از همه عالم به دوست پیوستم

۲

حبیب جام می خوشگوار داد به دست

هنوز می‌جهد از ذوق جام او دستم

۳

مرا پیاله مده، جام یا صراحی ده

خراب و بیخود و مستم، پیاله بشکستم

۴

ز جام شوق تو ما لایزال مست شدیم

چو راه باده ببستند دم فرو بستم

۵

در آرزوی وصال تو سعیها کردم

چو شمع سوخته گشتم ز پای بنشستم

۶

میان توده این خاکدان اسیر شدم

بآرزوی تو از خاکدان برون جستم

۷

بقاسمی نظری کن، که مست مجلس تست

چو مست شوق تو گشتم، ز خویش وارستم

تصاویر و صوت

کلیات قاسم انوار به کوشش سعید نفیسی - قاسم انوار - تصویر ۳۱۴

نظرات