قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۴۵۰

۱

ای دوای درد بیماران، سلام علیکم

ای شفای راحت هر جان، سلام علیکم

۲

پیش چشم مست مخمور تو سر بنهاده اند

جمله مستان جمله هشیاران، سلام علیکم

۳

در ره وصل تو کردم قطع دریاهای ژرف

ای وصالت بحر بی پایان، سلام علیکم

۴

پیش روی و زلف تو روشن کنم هر ساعتی

طور کفر وشیوه ایمان، سلام علیکم

۵

گاه گاه از عین احسان لطف تو گوید مرا:

ای اسیر محنت هجران، سلام علیکم

۶

بر اسیران سر کویت سلامی می کنم

گاه بر بوذر، گهی سلمان، سلام علیکم

۷

قاسمی هر لحظه می گوید بآواز بلند:

هم تویی جان، هم تویی جان، سلام علیکم

تصاویر و صوت

نظرات