
قاسم انوار
شمارهٔ ۴۶۱
۱
اقبال عشق بود، که ما مقبل آمدیم
چون عشق رو بما شد مستقبل آمدیم
۲
قاموس بحر گفت: خبر بر بتشنگان
از ما که همچو موج بدین ساحل آمدیم
۳
تا ظن نباشدت که شبه شبه گوهرست
مقبول از آن شدیم که بس قابل آمدیم
۴
ما از هوای گنبد عالی حصار چرخ
در خانهای گل پی جان و دل آمدیم
۵
در موطن کمال ز صحرای لامکان
ناقص روان شدیم ولی کامل آمدیم
۶
از ملک لایزال باسفار لم یزل
با دوست هم کجاوه و هم محمل آمدیم
۷
خارج شدست از عدم آباد قاسمی
در سلک یا «عبادی » چون داخل آمدیم
تصاویر و صوت

نظرات