
قاسم انوار
شمارهٔ ۴۷۲
۱
ما در دل و جان آتش سودای تو داریم
و اندر دو جهان عشق و تمنای تو داریم
۲
مستیم بحدی که سر از پای ندانیم
شب تابسحر بانگ علالای تو داریم
۳
هرکس بجهان رو بمرادیست، فاما
ما در دو جهان ذوق تماشای تو داریم
۴
شب تا بسحر خواب نداریم و نه آرام
با دل همه شب قصه غمهای تو داریم
۵
زاهد چه شناسد بهمه حال که دایم
در دیده جان نور بجلای تو داریم؟
۶
عقل آمد و با عشق همی گفت که: زنهار!
می گفت بدو عشق: چه پروای تو داریم؟
۷
قاسم ز سر کوی تو هرگز نشود دور
چون در دو جهان رو بتولای تو داریم
تصاویر و صوت

نظرات