قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۴۸۸

۱

بیا، بیا، که فقیریم و خاکسار توییم

مدام مست می چشم پر خمار توییم

۲

اگرچه باده پرستیم، مست آن جامیم

اگرچه اشتر مستیم در قطار توییم

۳

اگر مسافر شوقیم با تو هم سفریم

وگر مجاور عشقیم در دیار توییم

۴

هزار تیغ جفا از تو بر جگر خوردیم

چه جای عذر؟ که صد بار شرمسار توییم

۵

هزار سجده اگر آوریم میدانیم

که بی شفاعت عرفان گناهکار توییم

۶

جهان چرا همه با ما بدشمنی برخاست؟

گناه ما بجزین نی که دوستدار توییم

۷

حبیب گفت بقاسم که: در سرای وجود

بهر غمی که فرستیم غمگسار توییم

تصاویر و صوت

نظرات