قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۶۱۶

۱

ای آفتاب روی ترا ماه مشتری

جانش مباد، هرکه کند از تو دل بری

۲

ای جام اگر ز باده نداری تو چاشنی

من بر کفت نگیرم، اگر کاسه زری

۳

این راه عشق شیوه انسست و هیبتست

مأمور عشق گردی، اگر خود غضنفری

۴

ای پادشاه عالم جان، دل نگاه دار

دل کشور تو گشت و تو سلطان کشوری

۵

راهیست بی نهایت و شیران در آن کمین

از سر سخن مگو، مگر این ره بسر بری

۶

اندر پناه عشق تو ایمن شدست دل

ای عشق، چاره ساز، که سد سکندری

۷

عاجز شد از ثنای تو قاسم بصد زبان

کز هرچه برتر آمد ازان نیز برتری

تصاویر و صوت

نظرات