
قاسم انوار
شمارهٔ ۶۳۹
۱
زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی
جویان خدا باش، اگر مرد تمامی
۲
بیرون ز ره راست طریقی بخدا نیست
گر پیر هری باشی، اگر احمد جامی
۳
تندست و جگرسوز و جهان تاز بحدی
کس را نبود زهره که گوید که: چه نامی؟
۴
ایمان همه تسلیم و همه صلح و صلاحست
با ما بچه جنگی؟ هله! ای پیر نظامی
۵
آنجا که نظامست همه کار بکامست
من با تو چه گویم؟ که نه خاصی و نه عامی
۶
قرآن ز خدا آمد و سنت ز پیمبر
گفتند سلف قصه این نامی نامی
۷
ار اهل دلی باز بپرسی که: درین راه
کس را خبری هست از آن یار گرامی؟
۸
مقصود ز اسلام و ز تسلیم همین بود
باقی همه الفاظ و اشارات و اسامی
۹
قاسم، ز جهان معرفت دوست مرادست
گر حق نشناسی، چه عظامی، چه کرامی؟
نظرات