
قاسم انوار
شمارهٔ ۶۵۲
۱
تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟
بخدا، گر ز خدا یک سر مو می دانی
۲
سر و سامان جهان تفرقه دارد در پی
جندا وقت خوش بی سر و بی سامانی
۳
اندرین شهر که درمان طلبان بسیارند
درد را جوی، چرا در طلب درمانی؟
۴
قیمت تو صفت قدر تو خواهد کردن
عارف خودشو، اگر لؤلوء، اگر مرجانی
۵
گر بدانی که چه شاهی و چه مکنت داری
ملکت هر دو جهان را بجوی نستانی
۶
نفسی راهزن مردم هشیار شوی
نفسی مست شوی راهزن مستانی
۷
گفته بودی که: دل قاسم ما صید که شد؟
این سخن را چه جوابست؟ تو خود میدانی
نظرات