قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۱۱

۱

شاه رستم را درودی میفرستم با سلام

زانکه کس رامثل او فرزند فرزندی نبود

۲

میر رستم، شه محمد، شاه روحانی صفت

رفت ازین ویرانه و تن برد تا دار خلود

۳

دید جنت با هزاران فر و زیب آراسته

میل ازین عالم برید و اندر آن عالم فزود

۴

یا الهی، جان پاکش را بجنت شاد دار

یا غیاث المستغیثین، در خلود و در شهود

۵

روی پنهان کرد و پنهان شد ز ما آن نور چشم

سال اندر هشتصد و سی و سه بد کین رو نمود

۶

با وجود جاه و حرمت علم می جست ازاله

آشنای یار گشت و نور عرفانش ربود

۷

هرکجا ذکر تو می‌گویند در افواه خلق

قاسم خسته روان می‌راند از دیده دو رود

تصاویر و صوت

نظرات