قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۱۰

۱

اگر آن شمع بزم دل رود مستانه در صحرا

نیاید در نظر غیر از پر پروانه در صحرا

۲

نماید هرکجا رخ نه فلک آیینه می‌گردد

ز صیقل کاری خاکستر پروانه در صحرا

۳

ز وحشت تنگنای شهر زندان است بر عاشق

به وسعت داد عشرت می‌دهد دیوانه در صحرا

۴

ز سیل اشگ میسازم خراب این عالم دل را

برای خویش پیدا می‌کنم ویرانه در صحرا

۵

تلاش رزق لازم نیست کایزد کرده در اول

مهیا بهر ما روزی ز آب و دانه در صحرا

۶

شده بهر هزاران هر طرف از غنچه‌های گل

عیان در بوته هر خار صد خمخانه در صحرا

۷

دلیل راه عاشق را چو خاموشی نمی‌باشد

مگو قصاب بی‌جا این قدر افسانه صحرا

تصاویر و صوت

دیوان قصاب کاشانی به کوشش محمد عباسی - قصاب کاشانی - تصویر ۲۴

نظرات