قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۱۲۶

۱

روزی که خط به گرد رخش جلوه‌گر شود

آیا چه فتنه‌ها که به دور قمر شود

۲

از دیده‌ام فغان که به تحریر نامه‌ات

چندان نماند آب که مکتوب تر شود

۳

پر دور نیست تشنه لعل لب تو را

در خاک استخوانش اگر نیشکر شود

۴

ای دل شب وصال به پروانه کوته است

خود را رسان به شمع مبادا سحر شود

۵

قطع طمع ز سر چو کنی گل کند وصال

این نخل چون بریده شود بارور شود

۶

پاکیزه‌طینتان نرمند از جفای دهر

کی خشگسال مانع آب گهر شود

۷

ای شمع غم مدار که پروانه تو را

چون سوخت تار و پود کفن بال و پر شود

۸

روی تو را چو دید به مژگان رسید اشک

اول نهال گل آخر ثمر شود

۹

قصاب در خیال ز خود رفتنیم کو

ازسرگذشته‌ای که به ما همسفر شود

تصاویر و صوت

نظرات