قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۱۲۸

۱

مگر تیر جفای یار پر در بسترم دارد

که امشب خواب راحت راه بر چشم ترم دارد

۲

محبت این‌قدر دارد به قتلم کز پس مردن

به جای خشت تیغش دست در زیر سرم دارد

۳

مرا سوزاند و دست از دامن من دل برنمی‌دارد

هنوز آن برق جولان کار با خاکسترم دارد

۴

مراد دل بود پیمانه‌ای از گردش چشمش

وگرنه این‌قدر خونی که خواهد ساغرم دارد

۵

به قربان تو، بی‌کس نیستم در کنج تنهایی

همان تیغ تو گاهی راه پایی بر سرم دارد

۶

چو خار آشیان آن رشک طاووس از ره شوخی

گهی در زیر پا گاهی به زیر شهپرم دارد

۷

مرا چون سوختی بوی عبیر از کلبه‌ام بشنو

همان خال تو دود عنبرین در مجمرم دارد

۸

چو باقی دار دیوانم به دور خطّ او قصاب

که حسن کافرستانش حساب دفترم دارد

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
نصرت الله
۱۴۰۰/۱۲/۲۴ - ۰۷:۱۷:۲۲
به نظر می‌رسد مصرع نخست بیت سوم اشکال وزنی دارد. گرچه در نسخه مکتوب هم عیناً به همین صورت ضبط شده است. 
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۰/۱۲/۲۴ - ۱۱:۵۸:۳۵
سلام   دقیقا درست میفرمایید بنظر بنده کلمه دل رو اگر حذف کنیم وزن مصرع  مد نظر درست میشه ودر مصرع اول بیت ۷  هم اشکال وزنی داره وباید بگه بوی  عبیر تا خوانش شعر دچار سکته نشه.البته بنده  اعتراف کنم که از نظر صناعات ادبی بصورت کلاسیک که بتونم بیت رو تقطیع کرده ووزن رو بسنجم اطلاعات چندانی ندارم وصرفا از این منظر عرض کردم که چون دستی در سرودن شعر دارم  شاید سایر دوستان گرامی بهتر از حقیر بتونن راهنمایی کنن. شاد وخرم باشید