
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۱۳۱
۱
خورشید تف از عارض تابان تو دارد
مه روشنی از شمع شبستان تو دارد
۲
تمکین و سرافرازی و رعنایی و خوبی
سرو سهی از قدّ خرامان تو دارد
۳
خود را ز حشم کم ز سلیمان نشمارد
آن مور که ره بر شکرستان تو دارد
۴
آفاق ز رخ کرده منوّر گل خورشید
پیداست که رنگی ز گلستان تو دارد
۵
هنگام تبسّم ز غزلخوانی بلبل
رمزی است که گل از لب خندان تو دارد
۶
گر طعنه زند بر چمن خلد عجب نیست
آن دل که گل غنچه پیکان تو دارد
۷
برکش ز میان تیغ و به قصاب نظر کن
چون گردن تسلیم به فرمان تو دارد
تصاویر و صوت

نظرات