
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۱۴۷
۱
چون شامِ قدر بر همه مستور میشود
زین روی پای تا به سرش نور میشود
۲
میخواستم رهی به تو نزدیکتر به خود
تا میروم ز خویش رهم دور میشود
۳
مرهم بنه ز نیش که جای خدنگ او
زخمی است کز معالجه ناسور میشود
۴
گر چینی دلم ز خدنگ نگاه تو
گردد چو خاک، کاسه فغفور میشود
۵
مظلوم بعد مردن ظالم رسد به فیض
ماری چو مرد روزی صد مور میشود
۶
قصاب دید چون خم ابروی یار گفت
رزقش حواله از دم ساطور میشود
تصاویر و صوت



نظرات
نصرت الله