
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۱۶۴
۱
عشق داد از درد او هر لحظه پیغام دگر
عمر گر باقی ست میگیریم سرانجام دگر
۲
تا سر زلف تو پرچین است ای صیاد دل
حاش لله گر بگیرم حلقه دام دگر
۳
ای انیس جاودان من زبانم لال باد
غیر نامت گر برانم بر زبان نام دگر
۴
چون توام دادی در اول ساقیا جامی چنان
آرزو دارم که گیرم از کفت جام دگر
۵
صبح روشن گشت و ما را مطلبی حاصل نشد
با غمت امروز میسازیم تا شام دگر
۶
روزها بگذشت بر قصاب و درددل نکرد
میگذارم شکوه آن را به ایام دگر
نظرات