
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۱۷
۱
پیچ و تاب زلف مشکینت شده زنجیرها
بند بر پا مانده در زنجیر زلفت شیرها
۲
دردم افزون شد نمیدانم ز عشقت چون کنم
با وجود آنکه کردم در غمت تدبیرها
۳
چون خلاصی کس تواند یافتن از کوی او
نقش پای مور را بر پا نهد زنجیرها
۴
گر نیفتد پرتو حسن تو چون ظاهر شود
دستکار صنعت نقاش بر تصویرها
۵
بخت بد قصاب او را دور میسازد ز تو
گرچه بسیار از محبت دیدهام تأثیرها
تصاویر و صوت

نظرات