
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۱۷۰
۱
آن روز که کردند به دل تخم وفا سبز
شد درد فراوان و نگردید دوا سبز
۲
دل را دگر از عکس خط لالهغذاران
چون آینه گشته در و دیوار سرا سبز
۳
آتش زده بر خشگ و تر هستی عاشق
تا که به بر همچو گل سرخ قبا سبز
۴
مور است فتاده گذرش بر شکرستان
یا خضر خطت گشته لب آب بقا سبز
۵
بس خرمی از خاطر احباب رمیده است
طوطی نکند جلوه در آیینه ما سبز
۶
خرم نشد از گریه و آهم دل ناشاد
غمخانه ما را نکند آب و هوا سبز
۷
قصاب شده خون تو پامال نگاری
کانجا نتوانی شدن از بیم جفا سبز
نظرات