
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۱۷۳
۱
بازم از خون جگر دیده تر شد لبریز
پایت از چشم من آلوده نگردد، پرهیز
۲
طفل اشکم نزند پا به زمین از دامن
چه کند پیش پدر هست جگرگوشه عزیز
۳
تو به فریاد رس ای دوست که در روز حساب
نیست در دست به جز داغ توام دستاویز
۴
ساقی دهر گرت جام ببخشد زنهار
جز می شوق اگر آب حیات است بریز
۵
هست در بستر غم شب همه شب تا به سحر
حلقه زلف تو بر زخم دعا غالیه بیز
۶
صبر در کشتن قصاب ستمکش ز چه روی
گردن او به رضای تو و شمشیر تو تیز
تصاویر و صوت

نظرات