قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۱۷۵

۱

آنچه ناید هرگزم از دست تدبیر است و بس

گردنم در حلقه فرمان تقدیر است و بس

۲

بس ندارد الفتی با یکدگر آب و گلم

روز و شب ویرانه‌ام در فکر تعمیر است و بس

۳

آنکه هرگز در میان حلقه هم‌صحبتان

کفش در پایم نسازد تنگ زنجیر است و بس

۴

بس هدف گشتم ز هر جانب خدنگ غمزه را

قوت پرواز بالم از سر تیر است و بس

۵

آنچه در خلوت‌سرای دوست هرشب تا سحر

روی‌گردان از دعایم گشته تأثیر است و بس

۶

می‌رود از سر غرور جهل چون مو شد سفید

زهر را در عالم حکمت دوا شیر است و بس

۷

برنمی‌آید ز من قصاب کاری در جهان

آنچه می‌آید ز من هر لحظه تقصیر است و بس

تصاویر و صوت

دیوان قصاب کاشانی به کوشش محمد عباسی - قصاب کاشانی - تصویر ۱۰۲

نظرات