
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۱۸
۱
صیاد به من تنگ چنان کرده قفس را
کز تنگی جا بسته به من راه نفس را
۲
این چشم پرآشوب نگاهی که تو داری
مستی است که بندد به قفا دست عسس را
۳
چون بر نکشم آه و فغان از دل صد چاک
از ناله چه سان منع توان کرد جرس را
۴
یا رب نشود کشته به شمشیر جفایت
هر کس که به دل راه دهد غیر تو کس را
۵
از دامنت ای شاخ گل گلشن خوبی
کوته نکند خار جفا دست هوس را
۶
از کوی تو عنقا نتوانست گذشتن
کی قوت پرواز بود بال مگس را
۷
شد عرصه جولانگه تو دیده قصاب
هرگه که برانگیختی از نار فرس را
تصاویر و صوت

نظرات