
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۱۸۰
۱
کنی گر رو به صحرا روی صحرا میشود آتش
بشویی گر به دریا روی، دریا میشود آتش
۲
چو بر دل بگذرد یاد رخت عالم خبر دارد
به هر جایی که افتد زود رسوا میشود آتش
۳
گرفتارم به دست تندخوی شعلهبالایی
که برخیزد چو از جا تا ثریا میشود آتش
۴
دل سرگشته را در آرزوی دیدن رویت
چه شد امروز اگر آب است فردا میشود آتش
۵
مبادا تا کسی همصحبت روشندلان گردد
چون بر آیینه افتد گرم سودا میشود آتش
۶
رفاقت کردن ناجنس چون سنگ است و چون آهن
چو با هم آشنا گردند پیدا میشود آتش
۷
چنان از سینهام قصاب برق آه میریزد
که گر در بحر آب افتد سراپا میشود آتش
تصاویر و صوت


نظرات