
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۱۸۸
۱
بدان قرار که تن را بود به جان اخلاص
به خاک پای تو ما را است آنچنان اخلاص
۲
وصال دوست میسر به سیم و زر نشود
اگر تو طالب یاری بههم رسان اخلاص
۳
رهی است راه محبت که صد خطر دارد
رسی به منزل اگر هست کاروان اخلاص
۴
نه در بقا است امیدی نه در فنا ثمری
مگر به کار دل آید در این میان اخلاص
۵
کمان ناز به زه کن به قصد سینه من
میان ما و تو در دل بود نشان اخلاص
۶
تفاوت من و بلبل همین بود که مدام
مرا است درددل و او را است در زبان اخلاص
۷
کجا روم که کنم سجده جز درش قصاب
مرا که هست در این خاک آستان اخلاص
تصاویر و صوت



نظرات