قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۱۹

۱

عشقت چو شمع سوخت سراپا تن مرا

چون موم و رشته پیرهن و دامن مرا

۲

سوز درون گداخته از بس که جان من

با هم شمرده تن نخ پیراهن مرا

۳

من عندلیب گلشن تصویر گشته‌ام

در کار نیست آب و هوا گلشن مرا

۴

موری به کام دانه‌ای از حاصلم برد

کو برق تا به باد دهد خرمن مرا

۵

چون آتشی که میل به خاشاک می‌کند

عشق تو می‌کشد سوی خود دامن مرا

۶

ای دیده باد‌دستی بی‌صرفه درگذار

خالی مکن ز خون جگر معدن مرا

۷

غیر از هما که طعمه شدش استخوان من

پیدا نکرده است کسی مسکن مرا

۸

من صیدم و رضا به قضای تو داده‌ام

بیرون ز طوق خویش مکن گردن مرا

۹

در واجبات عشق همین بس کز آب تیغ

تعلیم داده دست ز جان شستن مرا

۱۰

دیدم تو را و دست و نگاهم ز کار رفت

محروم ساخت وصل تو گل‌چیدن مرا

۱۱

غیر از زبان که محرم غم‌خانه دل است

قصاب پی نبرد کسی مخزن مرا

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
نصرت الله
۱۴۰۰/۰۴/۱۴ - ۱۴:۴۵:۴۱
در بیت اول یک «و» جا افتاده است. در واقع «چون موم و رشته پیرهن و...» درست است.