قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۱۹۰

۱

می‌کند بی‌گنه‌ام هر نفس آن یار قصاص

شکر لله که دلم دید ز دیدار قصاص

۲

خسته را نیست توانایی آزار کسی

می‌کند چشم توام تا شده بیمار قصاص

۳

خوار اگر جور و جفا نیست، عجب حیرانم

که چرا می‌کندم آن گل بی‌خار قصاص

۴

راست‌رو باش که از روز بد ایمن باشی

کج‌روی‌ها است که می‌بیند از آن مار قصاص

۵

دل پرکینه ز سوهان بدی‌‌ها است برنج

نیست دور ار کشد آیینه ز زنگار قصاص

۶

ایمن از سنگ حوادث بود افتاده به راه

می‌کشد، ماند هر آن میوه که در بار قصاص

۷

شکوه از گردش ایام چه داری قصاب

می‌کشد در همه جا طالب دیدار قصاص

تصاویر و صوت

دیوان قصاب کاشانی به کوشش محمد عباسی - قصاب کاشانی - تصویر ۱۱۰

نظرات