
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۱۹۱
۱
منم فتاده به راه تو خاکسار مشخّص
به روی آینه گیتیام غبار مشخّص
۲
به هرکجا که روم ز آه و اشک بادم و باران
به دور سبزه خط توام غبار مشخّص
۳
ز پای تا به سرم نیست عضو بی گل داغت
از این چمن منم امروز لالهزار مشخّص
۴
نه حاصلی نه نمودی نه سایهای و نه سودی
به گرد این چمنم کردهای حصار مشخّص
۵
فراق روی توام کرده است پرده قانون
خیال زلف توام ساخته است تار مشخّص
۶
شده است تا تن قصاب پایمال حوادث
به چشم خلق بود خاک رهگذار مشخّص
تصاویر و صوت

نظرات