
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۱۹۵
۱
میرسد هر لحظه زخم تازه بر جان بیغلط
کرده مژگانت دلم را تیرباران بیغلط
۲
عمر جاویدان نهان در چشمه لبهای او است
میدهد خضرم نشان آب حیوان بیغلط
۳
نیست جز لعل تو درمان در جهان درد مرا
نسخه میبندد طبیب دردمندان بیغلط
۴
از فریب کفر چشمش نیستم ایمن اگر
رو کند بر قبله آن برگشته مژگان بیغلط
۵
مدعای دل سراغ غنچه لبهای او است
میکند هر صبحدم سیر گلستان بیغلط
۶
قاتل فرهاد شیرین بود از آن غافل مباش
گر شود آن لعل شکّربار خندان بیغلط
۷
بر سر راهش نشین قصاب پنهان از نظر
شاید آن شوخت کند امروز قربان بیغلط
تصاویر و صوت


نظرات