
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۲۰۱
۱
مرا که هست ز هر باب کردگار حفیظ
به هر دری که نهم روی هست یار حفیظ
۲
شدیم تفرقه از باد غم در این وادی
مگر تو ام شوی ای آتشین عذار حفیظ
۳
به هم رسان گل داغی وز آتش ایمن باش
چرا که نخل چمن را است برگ و بار حفیظ
۴
به دوست دشمنی دهر، اعتبار مکن
نگشته است به کس دهر کجمدار حفیظ
۵
به پاس جلوه معشوق عشوه در کار است
کسی به گل نتواند شدن چون خار حفیظ
۶
به زیر سایه کمفرصتان پناه مبر
نگرددت دم شمشیر آبدار حفیظ
۷
به گریه کوش که آتش نسوزدت قصاب
مگر همان شودت چشم اشگبار حفیظ
تصاویر و صوت

نظرات