
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۲۲۶
۱
ای شمع دلافروز به قربان تو گردم
ای آتش جانسوز به قربان تو گردم
۲
از بسکه تو روز از شب و شب بهتری از روز
خواهم که شب و روز به قربان تو گردم
۳
دیشب ز نگاهی مژهات زخم زد و دوخت
ای ناوک دلدوز به قربان تو گردم
۴
از حرف کسان بیهده رنجیدهای از من
ای خوی بدآموز به قربان تو گردم
۵
خوش تنگ کشیدی به بر آن خرمن گل را
ای جامه زردوز به قربان تو گردم
۶
قصاب چو پروانه تو ای شوخ چو شمعی
ای شمع شبافروز به قربان تو گردم
نظرات