قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۲۳۷

۱

زآتش عشق تو در هرجا که مأوا می‌کنم

همچو بوی عود خود را زود رسوا می‌کنم

۲

کم‌فضایی بین که مثل غنچه در گلزار دهر

همچو گل می‌پاشم از هم گر دلی وا می‌کنم

۳

بی‌کسم چندان‌که جسم خویش می‌کاهم چو نی

همدمی تا از برای خویش پیدا می‌کنم

۴

سربه‌زیرم از حیای او نه از وهم رقیب

کافر عشقم اگر از شاه پروا می‌کنم

۵

می‌دهم دل تا بگیرم زلف در بازار حسن

مصحفی آورده با زنّار سودا می‌کنم

۶

گرچه هستم از تهی‌دستان ولی همچون حباب

خویش را از یک نفس واصل به دریا می‌کنم

۷

چون ز شیخان ریایی مطلبی حاصل نشد

بعد از این قصاب در میخانه مأوا می‌کنم

تصاویر و صوت

دیوان قصاب کاشانی به کوشش پرتو بیضایی - تصویر ۱۵۶
دیوان قصاب کاشانی به کوشش محمد عباسی - قصاب کاشانی - تصویر ۱۳۷

نظرات