
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۲۴۳
۱
شبی ای مه به پابوست رسیدن آرزو دارم
دو بیت از لعل جانبخشت شنیدن آرزو دارم
۲
نشینی در بساط دل چو شمع و من چو پروانه
تو را یکسر به گرد سر پریدن آرزو دارم
۳
سرت گردم کمان تارت از بس چاشنی دارد
لب زخم خدنگت را مکیدن آرزو دارم
۴
گلستان است سر تا پایت ای غارتگر دلها
گل وصلی از این گلزار چیدن آرزو دارم
۵
من لب تشنه قربانت شوم در وادی هجران
ز تیغت شربت آبی چشیدن آرزو دارم
۶
چو شمع زنده در بزم وصالت تا سحر سوزان
سر خود را به پای خویش دیدن آرزو دارم
۷
چه میخواهد دگر قصاب یک شب در سر کویش
تپیدن جان بدون آرمیدن آرزو دارم
تصاویر و صوت

نظرات