
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۲۵
۱
تا کرده محبت هدف تیر تو جان را
بر قصد من ابروی تو زه کرده کمان را
۲
حیرتزده در باغ تو چون بلبل تصویر
نگشاده نظر سوی تو بستیم زبان را
۳
در عالم تصویر کس آگه زکسی نیست
از هم چه خبر دیده حیرتزدگان را
۴
باشد چو یکی آینه این خانهٔ زیبا
مسکن مشمارید سرای گذران را
۵
بگذر ز گل عیش که گلزار تعلق
خار ره مقصود بود کعبه روان را
۶
صورت چه پذیرد ز نظر بی دل روشن
بی آینه در باز مکن آینه دان را
۷
از باد تکبر سر بی مغز تهی ساز
بر دوش کشی چند تو این بار گران را
۸
بندد کمر بندگی قد تو شمشاد
چون جلوه دهی در چمن آن سرو روان را
۹
قصاب جهان چون به عناد است و دورنگی
جا داده در آغوش بهار تو خزان را
تصاویر و صوت


نظرات
نصرت الله