قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۲۵۷

۱

روزی به دو زانو بر دلدار نشستم

گفتم که تویی قبله من گفت که هستم

۲

گفتم چه شد آن عهد محبت که تو بستی

گفتا که همان لحظه‌اش از ناز شکستم

۳

گفتم که بخور باده گرفت و به زمین ریخت

گفتم که چرا ریختی‌اش گفت که مستم

۴

گفتم ز که عاشق‌کشی آموختی امروز

گفتا که بدین شیوه من از روز الستم

۵

گفتم که شکستی دل ما گفت درست است

گفتم که چرا خنده‌زنان گفت که مستم

۶

گفتم چه شد آن دل که ز قصاب ربودی

برداشت ز زیر قدمش داد به دستم

تصاویر و صوت

دیوان قصاب کاشانی به کوشش پرتو بیضایی - تصویر ۱۶۷

نظرات

user_image
رستم وهاب زاده
۱۴۰۲/۰۸/۱۰ - ۰۷:۰۵:۵۱
مصرع  دوم بیت قبل از مقطع شاید چنین باشد: گفتم که چرا؟ خنده زنان گفت که بستم. مستم دو بار قافیه آمده است.
user_image
مرتضی احمدی
۱۴۰۳/۰۱/۳۰ - ۱۵:۲۹:۵۹
درود جناب صائب اصفهانی (تبریزی) در نسخه بیاض خود این غزل از جناب قصاب را در پنج بیت آورده است و بیت شماره ۵: «گفتم که شکستی دل ما گفت درست است...» در آن وجود ندارد. همچنین بیت شماره ۲ در آن نسخه اینگونه است؛ گفتم که به نازم چه شد آن عهد که بستی گفتا که همان لحظه‌اش از قهر  شکستم. رحمت و رضوان بر روح مرحوم قصاب و صائب.