
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۲۶۶
۱
کی شود معلوم هر بیگانه شرح حال من
دیگری جز دوست آگه نیست از احوال من
۲
چون ز خویش آگه توانم گشت کز بخت سیاه
تار سازد خانه آیینه را تمثال من
۳
مرغ تصویرم مرا در دل غم پرواز نیست
روز اول بسته بر مویی مصوّر بال من
۴
همچو داغ لاله از بیحاصلی در این چمن
مینماید تیره بختی در قبال آل من
۵
با غم هجر تو شبهای جدایی راز دل
میکند اظهار بیایما زبان لال من
۶
زاهدا برخیز تا قسمت کنیم اسباب عیش
حور جنّت از تو، درد و داغ جانان مال من
۷
ز انتظار مقدمش قصاب در راه طلب
من شدم پامال صبر و صبر شد پامال من
نظرات