
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۲۶۸
۱
شوی هرجا دچار چشمش اظهار محبت کن
در این میخانه چون وارد شوی می نوش و عشرت کن
۲
به هر حالت که باشد دستگیری کن ضعیفان را
رسی بر مشهد پروانه گر روزی زیارت کن
۳
درآ غافل به تن هرگه که بینی رفتهام از خود
به جز مهر تو هر چیزی که در دل بود غارت کن
۴
ز جوش کشتگان تیغ ناز خویش عالم را
ز جا برخیز و بنما جلوهای برپا قیامت کن
۵
ز هجرت مردم و یکره مرا بر سر نمیآیی
به قربان سرت گردم بیا و ترک عادت کن
۶
به تعمیر وجودم آب ده شمشیر ابرو را
چه شد عمری است ویران کردهای یکدم عمارت کن
۷
نمیگویم برونآ، یا بمان بی اختیار من
برو ای جان و جانان آنچه فرماید اطاعت کن
۸
لباس زندگی را نیست آسایش اگر خواهی
روی چون در کفن تا میتوانی خواب راحت کن
۹
حضور قلب بتوان یافت قصاب از قناعتها
تو را چون کرد بسمل باش تسلیم و قناعت کن
تصاویر و صوت

نظرات