
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۲۷۴
۱
مرا که نیست دمی روح در بدن بی تو
حرام باد دگر زندگی به من بی تو
۲
به جستجوی تو بعد از وفات خواهم گشت
به گرد خویش چو فانوس در کفن بی تو
۳
کجاست جلوه قدت که سرو در چشمم
بود چو دود که برخیزد از چمن بی تو
۴
ز دست کوته و بیحاصلی چه سازم پس
سزد اگر زنم آتش به خویشتن بی تو
۵
چه شعله سوز دیارم ز غربت افزون است
چو شمع چند توان سوخت در وطن بی تو
۶
ز پای تا به سرم هم چو شمع زآتش عشق
بسوخت ریشه جان و گداخت تن بی تو
۷
دلم تو داری و من دارم از ازل غم تو
ز دست عشق مرا قفل بر دهن بی تو
۸
مباد گفته قصاب بعد از این رنگین
اگر رود به زبانش دمی سخن بی تو
تصاویر و صوت


نظرات