قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۲۷۵

۱

عالمی را کرده سرگردان طواف کوی تو

می‌نماید کج به مردم قبله ابروی تو

۲

پنجه خورشید برمی‌تابد از روی غضب

از غرور حسن زور و قوت بازوی تو

۳

در رهت از روی شوق ای قبله جان کرده‌ام

پشت بر محراب تا دیدم خم ابروی تو

۴

رو به هر جایی کسی دارد برای حاجتی

هست ما را ای شه درماندگان رو سوی تو

۵

در بساط عشق چون پروانه آخر سوختیم

ای چراغ عاشقان از اشتیاق روی تو

۶

وادی عشق است و در گردن من دیوانه را

کار صد زنجیر برمی‌آید از یک موی تو

۷

پای تا سر عدل را نازم که در صحرای عشق

می‌ستاند باج از شیر ژیان آهوی تو

۸

دست کوتاه است از دامان آتش خار را

چون کشد قصاب این آتش‌عنان خوی تو

تصاویر و صوت

دیوان قصاب کاشانی به کوشش محمد عباسی - قصاب کاشانی - تصویر ۱۵۶
دیوان قصاب کاشانی به کوشش جواهری (وجدی) - قصاب کاشانی - تصویر ۲۲۹

نظرات