قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۲۹۱

۱

تا کی به بزم شوق غمت جا کند کسی

خون را به جای باده به مینا کند کسی

۲

ابروت می‌برد دل و حاشا است کار او

با کج حسابِ عشق، چه سودا کند کسی

۳

تا مرغ دل پرید گرفتار دام شد

صیاد کی گذاشت که پر، وا کند کسی

۴

دنیا و آخرت به نگاهی فروختم

سودا چنین خوش است که یکجا کند کسی

۵

ای شاخ گل به هر طرفی میل می‌کنی

ترسم درازدستی بیجا کند کسی

۶

نشکفت غنچه‌ای که به باد فنا نرفت

در این چمن چگونه دلی وا کند کسی

۷

خوش گلشنی است حیف که گلچین روزگار

فرصت نمی‌دهد که تماشا کند کسی

۸

هرگز کسی به درد کسی وا نمی‌رسد

خود را عبث عبث به که رسوا کند کسی

۹

عمر عزیز خود منما صرف ناکسان

حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی

۱۰

دندان که در دهان نبود، خنده بدنما است

دکّان بی متاع چرا وا کند کسی

۱۱

بر روضه‌های خلد قدم می‌توان گذاشت

قصاب اگر زیارت دل‌ها کند کسی

تصاویر و صوت

دیوان قصاب کاشانی به کوشش محمد عباسی - قصاب کاشانی - تصویر ۱۶۵
دیوان قصاب کاشانی به کوشش پرتو بیضایی - تصویر ۱۸۶
دیوان قصاب کاشانی به کوشش جواهری (وجدی) - قصاب کاشانی - تصویر ۲۴۱

نظرات

user_image
غبار ره
۱۴۰۰/۰۷/۲۹ - ۰۵:۲۷:۱۰
بیت ششم، باد فنا صحیح است.
user_image
راستین معتبرزاده
۱۴۰۱/۰۸/۲۱ - ۰۲:۴۴:۱۶
صیاد کی گذاشت که پَر وا کند کسیدر بیت سوم، مصرع دوم واژه‌ی "پروا" به اشتباه نوشته شدهصیاد کی گذاشت که "پَر" "وا" کند کسی پر باز کردن: به معنی فرصت پرواز دادنبا درود و ارادتراستین معتبرزاده
user_image
راستین معتبرزاده
۱۴۰۱/۰۸/۲۱ - ۰۲:۴۸:۳۵
بیت ششم، مصرع نخست: نشکفت غنچه‌ای که به "باد" فنا نرفت؛ درست می‌باشدبه اشتباه واژ‌ه‌ی "یاد" آورده شده
user_image
راستین معتبرزاده
۱۴۰۱/۰۸/۲۱ - ۰۲:۵۷:۰۶
بیت دهم، مصرع نخست:دندان که در "دهان" نبود خنده بد نماست؛ درست استکه به اشتباه واژه‌ی "دهن" آورده شده