قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۲۹۶

۱

رخ نمودی عاشقم کردی گذشتی یار هی

مردم از درد جدایی رحمی ای دلدار هی

۲

ای طبیب من چو انصاف است، بی‌رحمی چرا

می‌توان یک بار آمد بر سر بیمار هی

۳

بعد مردن بر مزارم بگذر ای سرو روان

زنده‌ام کن باز از یک جلوه رفتار هی

۴

می‌کنی بر رغم من با غیر الفت شرم دار

عاقبت خواهی پشیمان گشت از این کردار هی

۵

عزل و نصب حسن و خوبی پنج روزی بیش نیست

زود خواهی کرد از این کرده استغفار هی

۶

آنچه با ما کرده در خوابی ز خویش آگه نه‌ای

می‌شوی آخر از این خواب گران بیدار هی

۷

گفته‌ات بیجا بود قصاب و کردارت خطا

داد از این گفتار و صد فریاد از این کردار هی

تصاویر و صوت

دیوان قصاب کاشانی به کوشش محمد عباسی - قصاب کاشانی - تصویر ۱۶۸

نظرات