
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۲۹۷
۱
یاد ما هرگز نکردی یار هی
رفت کار از دست و دست از کار هی
۲
چند سوزم ز آتش دل روز و شب
بیش از این طاقت ندارم یار هی
۳
از غمت ای ترک آتشخو مرا
دیده گریان است و دل خونبار هی
۴
چند نالم همچو بلبل در فراق
روی بنمای ای گل بیخار هی
۵
شرح هجران چون بیان سازم که نیست
در زبانم قوّت گفتار هی
۶
هرچه گفتی محض باطل بوده است
شرم کن قصاب از این گفتار هی
تصاویر و صوت


نظرات