
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۳۰
۱
گفتگویت در تبسم میکند شکر در آب
خورده بس لعل لبانت غوطه چون گوهر در آب
۲
اصل معنی یافت چون عارف ز خط عارضت
از بغل آورد بیرون ریخت صد دفتر در آب
۳
دل چو در خون مینشیند شوقش افزون میشود
مرغ آبی میزند از شوق آری پر در آب
۴
طرفه دریاییست عشق دوست کز هر موجهای
صد خطر رو میدهد تا افکنی لنگر در آب
۵
گفتمت قصاب هیچ از گرمی محشر مترس
کی کنید تقصیر از ما ساقی کوثر در آب
تصاویر و صوت

نظرات
نصرت الله