
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۳۰۰
۱
هرگز به کام دل ننشستیم روبهروی
یک لحظه با وصال تو ای ترک تند خوی
۲
خضر آنقدر که داشت غم آب زندگی
داریم ما به شربت تیغ تو آرزوی
۳
بر چشم من خرام و زمانی قرار گیر
تا سروت آبخور شود از این کنار جوی
۴
چون طفل کند فهم ز تکرار درس عشق
دائم فتاده پیش توام گریه در گلوی
۵
با تیغ کینه چون رسد آن شوخ از غضب
قصاب جان فدا کن و از وی متاب روی
تصاویر و صوت

نظرات