
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۳۶
۱
دعوی لبت دمی که به مرجان کند در آب
جای گهر به چشم صدف جان کند در آب
۲
چشمت اگر ز بند صورت فتد به بحر
دلی ز یک نگاه چه طوفان کند در آب
۳
روشن کنند از تو صدفها چراغ دل
عکس رخت چو عزم چراغان کند در آب
۴
دریا زند چو فاخته از بال موج پر
سرو قدت چو جلوه مستان کند در آب
۵
چون بگذرد حدیث تو امشب به روی بحر
شورش حباب را چو نمکدان کند در آب
۶
نه جرعهای به خستهدلان ده چو می خوری
بس درد را که لعل تو درمان کند در آب
۷
بی دام نیم قطره نماند در این محیط
زلفت گهی که سلسلهجنبان کند در آب
۸
دارد یگانه گوهر مقصود را به کف
خود را شناوری که به قربان کند در آب
۹
قصاب از جگر کشی آهی که چون حباب
خوبست خانمان تو ویران کند در آب
تصاویر و صوت

نظرات
نصرت الله