قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۵۱

۱

کوکبم شد تار و سالم خشک و ماهم پاک سوخت

آنچه با من بود از بخت سیاهم پاک سوخت

۲

دامن افلاک را یکباره کرد آهم خراب

منزل آرامم از اشک نگاهم پاک سوخت

۳

در گلستان محبت خورد بر پا تا سرم

برق رخساری که این مشت گیاهم پاک سوخت

۴

خواستم قصاب شرح دوری روز فراق

پیش او گویم زبان عذرخواهم پاک سوخت

تصاویر و صوت

نظرات