
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۵۴
۱
رفتهرفته رفتم از یادت ببین احوال چیست
دور گشتم تا کنم شادت ببین احوال چیست
۲
دادهام تا دل به بیدادت ببین احوال چیست
هیچگه نگذشتم از یادت ببین احوال چیست
۳
شرط دلداری و رسم مهر و حق دوستی
حب دنیا برد از یادت ببین احوال چیست
۴
من گرفتم صیدگاه توست عالم عاقبت
میکشد در دام صیادت ببین احوال چیست
۵
هر چه هست از صنع نقاش است چشمی باز کن
تا بدانی چیست ایجادت ببین احوال چیست
۶
تیغ کین بگذار از کف کاین دل بیکینهام
زخمها دارد ز بیدادت ببین احوال چیست
۷
عاقبت قصاب ظلم خصم و جور روزگار
از وطن برکند بنیادت ببین احوال چیست
نظرات