قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۶

۱

خط سبز از رخت چون سر زند جان می‌کند پیدا

برای زندگی خضر آب حیوان می‌کند پیدا

۲

وطن در کنج لب می‌باشد اکثر خال مشکین را

برای خویش طوطی شکرستان می‌کند پیدا

۳

جنونم برده از راهی که زنگش می‌توان بستن

هما گر استخوانم در بیابان می‌کند پیدا

۴

دلش آیینه زار عکس مهر و ماه می‌گردد

کسی کو مهر او در سینه پنهان می‌کند پیدا

۵

ز لذت تا قیامت جای تیغش می‌مکد لب را

دلی کز غمزه‌اش زهم نمایان می‌کند پیدا

۶

زحق قصاب مگذر می‌‌توان خواندن فلاطونش

برای درد عاشق هرکه درمان می‌کند پیدا

تصاویر و صوت

دیوان قصاب کاشانی به کوشش محمد عباسی - قصاب کاشانی - تصویر ۲۲
دیوان قصاب کاشانی به کوشش جواهری (وجدی) - قصاب کاشانی - تصویر ۲۳

نظرات

user_image
نصرت الله
۱۴۰۰/۰۴/۱۴ - ۱۴:۰۲:۴۳
در بیت سوم به نکته جالبی اشاره شده. آن هم اینکه در قدیم به گردن مرغان شکاریِ دورپرواز زنگ می‌آویختند.